چیزی به ظهر نمانده بود اما انگیزهای هم برای برخاستن نداشتم. غلتی زدم. پشت به آفتاب تلاش کردم دوباره بخوابم. روزهای دور را به خاطر آوردم که سرمای هوا همه را وادار میکرد تا دور بخاری جمع شوند. آن بخاری قهوه ای رنگ قدیمی که کتری روی آن وزوز میکرد و بشارت چای عصرانه را میداد. گاهی تکّهای چوب دارچین درون قوری میانداختم و بعضی وقتها هم غنچههای کوچک گل محمدی را در دامن فنجان مینهادم تا از حرارت چای دهان باز کند و عطر بدهد.
برخاستم.
دلم هوس چای دارچین کرده بود. به آشپزخانه رفتم، ولی دیگر نه از بخاری نفتی خبری بود و نه از صدای وزوز کتری در گرماگرم صحبت اهالی خانه. از خیرِ چای گذشتم. دوباره به اتاق برگشتم. از پشت پنجره نگاهی به حیاط انداختم که موزاییکهای کهنه و رنگ و رو رفتهاش یکی درمیان لق شده است.
پشت در حیاط روی زمین پاکتهای نامه را دیدم که روی هم لغزیده بودند. میتوانستم حدس بزنم که پاکت رویی مال محسن است، از لندن. آن یکی به گمانم از استرالیا رسیده بود، از طرف محمود. لابد سومی را هم مهناز از امریکا فرستاده بود. طفلک بچهها چقدر نگرانم هستند. خب خیالم راحت شد که سالم هستند. دوباره به رختخوابم برگشتم و در سکوت مطلق خانه و با خیال عطر دلچسب قورمه سبزی که شاید برای نهار میپختم به خواب رفتم.
خانم سردشتی قلمتان مانا چقدر خوب توصیف کرده بودید خیلی وقته از چیزهایی که زمانی بوی عطرش خانه را بر میداشت خبری نیست ولی باید همت کرد آن بو های خوش را که بوی زندگی هست در سراسر منزل عطرافشانی کنیم موفق باشید دوست من
وااااای با خوندن قسمت دوم این متن احساس کردم دلم ی همچین ارامشی میخواد موفق باشید
درود بر شما، بسیار لذت بردم از داستان و توصیفات خاطره انگیز شما، از صمیم قلب امیدوارم هیچ کس تنها نماید و یا دست کم از تنهاییش اندوهگین نباشد…
درود بر شما خانم سردشتی عزیز. بسیار خوب و دلنشین توصیف کردین. چقدر خوبه که همه ی ما یک تصویر ذهنی از آن روزگاران بخاری و چای عصرانه داریم که اصلا برای فرزندان این نسل قابل لمس نیست. خاطراتی بکر و بیاد ماندنی
فضاسازی زیبایی داشتید، خیلی شنیدم که میگن بچه بیارید عصای دستتون سه و من نقض این حرف رو خیلی دیدم و نوشته شما هم اشاره به این موضوع داشت ، به امید اینکه بیشتر قدر کنار والدین بودن رو بدونیم
خیلی عالی فضا رو توصیف کردید ، کاش واقعا بچه ها قدر کنار والدین بودن رو بیشتر بدونن
زیبا و لطیف بود خانم سردشتی عزیز. سپاس از شما
گاهي وقتها، به همين مسئله فكر ميكنم. كه آيا وقتي كه من به سني رسيدم كه به توجهشان نياز داشتم، همانقدر كه من الان نياز توجهشان را برطرف ميكنم، آنها هم ميكنند؟
آخی خیلییییی عااااالی بود ????
درود به خانم سردشتی
من میگم یاد اونروزا به خیر یاد چای دارچین وبوی نفت سماور
ولی واژه هاتان زیبا بود قلمتان پر بار تنتون سلامت شاهمرادی
عالی بود چقدر زیبا گذشته ها رو برامون به تصویر کشیدید. داستان هر چند کوتاه بود ولی میتونه ساعتها ذهن منو ببره به اون روزها. خونه های حیاط دار ویلایی. بخاری قهوه ای. ممنون برای قلم زیباتون.در ضمن صدای خانم آوین هم نقش به سزایی داشت . ?
خانم سردشتی بخاطر روح لطیف و قلم زیباتون تبریک میگم حقیقتا منو به گذشته برد واقعا لذت بردم
آخی کاش میشد اونروزا برگرده من که خیلی سعی در برگردوندش دارم البته باید بگم کمی هم موفق بودم ممنون ازاین نوشته زیبا
چای دارچین، قورمه سبزی،بخاری…وبچه ها که حالا هرکدوم به دنبال زندگی و خوشبختی خودشون در جایی دیگر هستند. تنهایی و ناامیدی مادر رو بسیار عالی تصویر کردید. سپاس خانم سردشتی عزیز.
چقدر زنده و جاندار و واقعی! چه خوب عطرها را در نوشتهتان آوردید! چقدر خوب تنهایی و بیحوصلگی را بیان کردید! چقدر عکس به متنتان میآمد!
سپاس
زیبا بود موفق باشید
درود بانوی خوش قلم
خوشحالم که باز هم افتخار خوندن متنهای زیباتون رو دارم
همیشه ازخواندن آثارتون لذت میبرم این بار هم
پاینده باشید عزیز
خیلی جالب بود مثل همیشه لذت بردم
سپاسگزارم از همه عزیزان که بنده رو مورد لطف قرار دادند
لذت بردم از خوندنش، عالی بود???
بله زندگی همینطور که وصف کردید بود در گذشته های نچندان دور بوی عشق می داد . ممنون
یک مادر تنها با کوچک ترین نشانه ها از سلامتی و خوشی بچه ها یش راضی می شود و توقع بیشتری ندارد .
و همین زندگی یک زن را عاشقانه می کند . تنها عشقی که یک طرفه هم پایدار می ماند عشق مادر به فرزند است .
موفق باشید نوشته تان دلنشین بود .
قدردان دوستانی هستم که به تازه گی وقت گرانبهایشان را به خواندن متن بنده اختصاص دادند. سپاسگزارم
کاشکی بیشتر مواظب پدر و مادرهامون باشیم. عالی
بله دوست من. سپاس از شما
توصیف بسیار زیبایی از حال مادران اینچنینی،تنها و دور از فرزندان در متن بیان کرده اید و من بینهایت از این روزهای دور از خوشیهای زیبا و حال بانویی که بقلم زیبای خود آورده اید بیم دارم.
ممنون که وقت گذاشتید دوست خوبم