سپاس از جاروبرقی در روشنای شمع

عکاس: ماهی صفویه/ نویسنده: فاطمه سالاروند

زندگی زیباست

مامان را برده بودیم آنژیو، پیش از این که سرطان سراغش بیاید. پیش از این‌که او را از دست بدهم.

چند ساعتی در اتاق کوچک انتظار نشسته بودم.

همان طور که فکرم پیش مامان بود خودم را با کتابی مشغول کرده بودم. بعد از یک ساعتی سر صحبتمان باز شد. زن سبزه رو و چادری بود و قدری به سر و صورتش رسیده بود. ساده و به نظر کمی دست‌تنگ. معمولا حرف زدن با آدم‌ها کار سختی نیست. پیر، جوان یا حتی بچه‌ها … گاهی گفتگو می‌تواند فقط در حد یک جمله باشد، سر صف نانوایی، وقت رد شدن از خط عابر پیاده یا موقعی که پشت ویترین مغازه‌ای ایستاده‌ای… آدمیزاد به همین بهانه‌ها و حرف‌ها زنده ست. به همین بندهایی که او را به زندگی وصل می‌کنند. آن روز هم وقتی با آن خانم  ـ که او هم منتظر بود مادرش آنژیو شود ـ جملاتی رد و بدل کردیم گمان نمی‌کردم حرف‌هایی از او بشنوم‌ که همیشه در ذهنم بماند.

از من کوچک‌تر بود ولی ظاهرش بزرگ‌تر نشان می‌داد.

حوالی تهران ساکن بودند. شوهرش معتاد شده بود و او آرایشگری می‌کرد. وضع مالی خوبی نداشت اما عجیب پرانرژی و باروحیه بود. از دو بچه‌اش گفت که اهل درس‌اند و مهربان و از این‌که دارد با شوهرش مدارا می‌کند تا ترک کند. وسط حرفهایش برایم تعریف کرد که همیشه در آرایشگاهش شمع و عود روشن می‌کند تا حال مشتریانش خوب باشد. از روزی که خیلی اتفاقی دو سه تا بن پنجاه تومانی از فروشگاهی برنده شده بود باذوق و شوق تعریف کرد. طوری می‌گفت «رفتیم و با بچه‌ها هرچه خواستیم خریدیم» که ناخوداگاه در هیجانش شریک شدم!

لابه‌لای حرف‌هایش گفت من خیلی به دعا اعتقاد دارم.

حتی برای عروس و داماد آینده‌ام دعا می‌کنم. می‌گویم خدایا دختری که قرار است عروس من شود سالم و تندرست باشد و خوب بزرگ‌شود. خدایا پسری که قرار است دامادم شود در هر خانواده‌ای هست لقمه حلال بخورد و درست بار بیاید. بعد با حوصله برایم تعریف کرد عادت دارد از همه وسایلش تشکر کند: «همیشه از گاز و قابلمه‌هایم تشکر می‌کنم که کمک می‌کنند غذا بپزم. از جاروبرقی‌ام، از وسایل آرایشگاهم که در راه انداختن کار و بارم کمکم می‌کنند.»

از من که حرف‌هایش برایم عجیب و تازه بود پرسید: تو از وسایلت تشکر نمی‌کنی؟

گفتم راستش حتی به این موضوع فکر هم نکرده‌ام…

یادم نیست چه قدر با هم حرف زدیم.

برخلاف ظاهر ساده و خیلی معمولی‌اش، دنیایی جالب و قابل تامل داشت. از شما چه پنهان هیچ وقت فکر نمی‌کردم این قدر چیز از او یاد بگیرم.

از آن وقت تا امروز گاهی از وسایلم تشکر می‌کنم. گاهی که از راه طولانی محل کارم به خانه می‌رسم همان طور که سویچ را می‌چرخانم می‌گویم خسته نباشی پراید عزیز من… از تو ممنونم که مرا به خانه رساندی.

 

سپاس از جاروبرقی در روشنای شمع
گوینده: دنیا طیبی

 

 

 

متن زیر نیز در ستایش زندگی است:

ببخش بچه‌ها همه را خوردند

 

مطالب مرتبط
9 دیدگاه‌ها
  1. سردشتی می‌گوید

    آنقدر نعمت های خداوند در اطراف ما زیاد است که گاهی فراموش می کنیم که ممکن بود هر کدام از آنها را نداشته باشیم. سپاس و موفق باشید

  2. یاسمن بلوری می‌گوید

    درود بر شما خانم سالاروند عزیز. چقدر مطلبتون انرژی مثبت داشت. منهم از حرف زدن با آدمهای مختلف لذت میبرم و معتقدم آدم با این حرف زدنها کلی یاد میگیرد. آموزه ی مطلب شما که فوق العاده بود. یادم باشه که از این به بعد از لوازمم هم تشکر کنم. ممنون از قلم سبزتون

  3. شکوفه صمدی می‌گوید

    من هم تشکر می‌کنم، من هم برای غریبه‌ها آرزوهای خوب می‌کنم. وقتی مردی را می‌بینم که با نایلون‌های گوشت و میوه به خانه برمی‌گردد برایش آرزو می‌کنم همیشه جیبش پر و دلش با خانواده‌اش باشد.
    متن‌تان صمیمی و روان و پر از انرژی بود. سپاسگزارم.

  4. شهین طالبی می‌گوید

    قدر دان داشته هایمان باشیم و ومشکلات را با تدبیر و مدارا حل کنیم…سپاس خانم سالاروند و خانم سبزه روی چادری…

  5. آذین خودی می‌گوید

    درود بر شما دوست عزیز، خیلی این متن را دوست داشتم و از انرژی مثبت عالی آن، بسیار لذت بردم. فلسفه دعا و شکرگزاری را هم کاملا موافقم و خوشحالم که اینجا دوباره یادآوری شد?

  6. آتوسا سادات متین رهبری می‌گوید

    چقدر زیباست بازی فراوانی ، وشکرگزاری برای هر آنچیزی که داریم و از چشمانمان پنهان مانده متن جالب و قابل تاملی بود. تشکر کردن از کسانی که عامل راحتی ما هستند شاید اشیاء هم حس دارند . قولنج که میکنند، گاهی صداهای عجیبی بیرون میدند پس کاملا بی جان نیستند میفهمند ما زبون اونها رو بلد نیستیم .

  7. نفیسه ولدی می‌گوید

    متن ساده اما اثر بخش بود . و در زمان کوتاهی مخاطب را وادار می کند که از داشته هایش راضی باشد .
    موفق باشید و پرتوان

  8. مریم احمدی می‌گوید

    درود بر شما خانم سالاروند عزیز. از مطلبتان لذت بردم. به موضوعی اشاره کردید که د رمیان قال و قیل زندگی بدجوری جایش خالی است. توجه به اطرافمان و شکرگزاری برای هر چه که داریم

  9. فاطمه محمدی می‌گوید

    عاااالی. مثبت و شیرین بود. سپااااااس

دیدگاه‌تان را درباره این متن بنویسید

پست الکترونیک شما نمایش داده نمی‌شود