آیا نقش همسری و مادری برای من کافی است؟

عکاس: ماهی صفویه/ نویسنده: گلاویژ جلالی

یک روز که همراه دخترم باران با خستگی بسیار به خانه رسیدم مادرم تلفن کرد. عذرخواهی کردم و گفتم: “مامان! خیلی خسته‌م. تازه از سر کار اومدم و حتی نرسیدم لباس‌های باران رو از تنش دربیارم. بعدا خودم بهت زنگ می‌زنم.”

مادرم با ناراحتی و غصه گفت: “خیلی ناراحتت هستم. کاش با یه آدم پولدار ازدواج کرده بودی. اون وقت دیگه احتیاج نبود این همه کار کنی و می‌موندی سر خونه و زندگیت!”

چیزی نگفتم. فقط خداحافظی کردم و همان جا مثل مجسمه شدم. با خودم فکر کردم چند نفر از اطرافیانم مثل مادرم فکر می‌کنند؟ چند نفر تصور می‌کنند من فقط به خاطر امرار معاش کار می‌کنم؟ خودم را دیدم که هفت ساله‌ام. با اشتیاق از مدرسه آمده‌ام و مشق می‌نویسم و هیچ ابایی ندارم که اگر کلمه‌ای را اشتباه می‌نویسم صفحه را پاره کنم و دوباره از اول شروع کنم. خودم را دیدم وقتی با تمام وجود کلاس چهارم را جهشی می‌خواندم. وقتی برای کنکور درس می‌خواندم و در رشته‌ی مورد علاقه‌ام پذیرفته شدم و هیچ وقت فکر نکردم چون زنم باید فرقی داشته باشم. فکر کردم به زمانی که همسرم را بدون توجه به شرایط محیطی‌اش انتخاب کردم، فقط چون دوستم داشت و من هم.

به کارم فکر کردم که دوستش دارم و هیچ موقع فکر نکرده‌ام چون زنم پس باید خانه بمانم. به این که نقش همسری و مادری برای من کافی نیست. من باید هر آنچه را سال‌ها آموخته‌ام تقدیم سرزمینم کنم با روحیه‌ی زنانه‌ام؛ با صبوری و پشتکار و مهربانی بی‌نهایتم. بلند ‌شدم و پنجره را باز کردم و نفسی عمیق کشیدم. لباس‌های دخترم را عوض کردم و به مادرم تلفن زدم و گفتم: مادر! من تمام خستگی‌هایم را از پنجره به بیرون پرتاب کرده‌ام. حالا دیگر با من نیستند.

تلفن را قطع کردم. تصمیم گرفتم از فردا، قبل از این که به خانه وارد شوم، خستگی‌ام را پشت در جا بگذارم.

مطالب مرتبط
4 دیدگاه‌ها
  1. یاسمن بلوری می‌گوید

    درود بر شما خانم جلالی عزیز. بسیار خوب و زیبا توصیف نمودید. گاهی اوقات اهداف بزرگ زندگی بخاطر سختی های زندگی فراموش میشه و چقدر خوبه که هربار خودمون بمرور اهدافمون بپردازیم و امواج منفی رو از خودمون دور کنیم. خسته نباشید دوست عزیز و قلمتان سبز

  2. ناشناس می‌گوید

    گلاویژ جان مرحبا دیروز را در دیروز دفن کنیم ولحظه را در لحظه پیش
    موفق باشید.

  3. شهین طالبی می‌گوید

    به نظرم زندگی آمیزه ای ازعشق، نفرت ،لذت،غم و شادی،کار و خستگی و استراحت است و لزومی برای انکار این حسهای طبیعی انسانی وجود ندارد. و این نکته که شاغل بودن خانمها فقط برای امرار معاش نیست، خیلی عالی بود. بلکه خانمها هم باید حضور موثر در جامعه داشته باشند. موفق باشید.

  4. شکوفه صمدی می‌گوید

    زن مگر اجازه ندارد خسته شود؟

دیدگاه‌تان را درباره این متن بنویسید

پست الکترونیک شما نمایش داده نمی‌شود