غذای چینی درست کرده‌ام

عکاس: ماهی صفویه/ نویسنده: نفیسه ولدی

در کابینت را باز می‌کنم. ظرف بلغور را از ته صف حبوبات بیرون می‌کشم.

انگار هیچ وقت نوبت بلغور نمی‌شود.

درش را باز می‌کنم و بو می‌کنم از توی بوی بلغور صدای آوجی می‌آید که با لهجه‌ی همدانی غلیظی می‌گوید: چشم‌هام کار نمی‌کند بیا دختر جون بنشین بلغورها را پا ک کن.

 

بلغور را توی سینی می‌ریزم. می‌گذارم روی میز.  صندلی را می‌کشم و می‌نشینم. صدای آوجی است که می‌گوید: دختر جان یواش‌تر، سنگی چیزی درنیاید زیر دندان بعدا.

دستم را میان بلغور‌ها می‌گردانم. باز آوجی است که به مادرم می‌گوید: ملیحه! به این دختر کار بده، یاد بگیرد. چقدر آخر بازی؟

سینی بلغور را برمی‌دارم توی قابلمه خالی می‌کنم. شیر آب را باز می‌کنم سرش و به قول آوجی سنگ شورش می‌کنم. یعنی دست می‌گردانی توی آب بلغور و می‌گذاری سنگ‌هایش ته نشین شود. آخر سر هم بلغور‌ها را آرام خالی می‌کنی توی ظرف دیگر. بعد دوباره توی قابلمه می‌ریزی و دوباره آب و می‌گذاریش سر گاز.

بعد آوجی می‌رفت دنبال کارش. دست نمازی به قول خودش بگیرد و بر موهای حنا بسته اش مسحی بکشد. غرولندی به ما بکند که از این ور حیاط به آن طرف حیاط می‌دویدیم و حواسمان به برگه‌های زردآلویش که در آفتاب پهن است، نبود.

آوجی نهیب می‌زند: نعناع داغت را گذاشتی دختر؟

می‌گذارم و می‌روم ساعت را نگاه می‌کنم. یک ربع به یک شده است. کشک را از توی یخچال در می‌آورم و با آب رقیقش می‌کنم.

رامین زنگ خانه را می‌زند.

از توی مانیتور اف اف می‌بینمش که کیف مدرسه‌اش را بی‌حوصله انداخته روی دوشش و گرسنه است. دکمه را می‌زنم. می‌آید تو.

ـ ناهار چی داریم؟

ـ سلام

ـ سلام ناهار چی داریم؟

ـ کاچی.

ـ کاچی؟ غذای چینی درست کردی؟

ـ  آره، غذای چینی درست کردم.

 

غذای چینی درست کرده‌ام
گوینده: الناز دیبا
موزیک پادکست: قطعه‌ای با نام رقص خیال پردازان (Dreamers Waltz) از پیانیست آمریکایی دیوید نوْیو (David Nevue)
مطالب مرتبط
17 دیدگاه‌ها
  1. شکوفه صمدی می‌گوید

    آن قدر لذت بردم که دو بار خواندم. سپاسگزارم

  2. سردشتی می‌گوید

    متن دلنشین شما عطر خاطره های قدیم را می داد. سپاس از شما

  3. سمیرا می‌گوید

    عالی بود! 🙂

  4. یاسمن بلوری می‌گوید

    درود بر شما نفیسه جان‌. بسیار زیبا و دلنشین یک خاطره ی زیبای کودکی را به تصویر کشیدید. انگار این کاچی ورد زبان همه ی قدیمی ها بوده و به ما هم منتقل شده است. قلمتان سبز دوست خوبم

  5. شاهمرادی می‌گوید

    چه بچه های خوبی که کاچی رو به جای غذای چینی پذیرفتند.
    بسیار زیبا بود محیط خانه های قدیمی وغذاهای طبیعی لذت خاصی به آدم میداد. شاهمرادی

  6. اذین خودی می‌گوید

    متن نوستالژیک بسیار خوبی بود که خیلی راحت آدمو به گذشته ها و حال و هوای باصفای قدیمها میبرد. واقعا چه آدمهای خوب ، معتقد و بامرامی بودند مردم آن روزگار…

  7. الناز خطیبی می‌گوید

    یاداوری گذشته ها چقدر شیرینه ، عالی بود

  8. ادب می‌گوید

    موفق باشید متن خاطره انگیز ودلنشینی بود

  9. زهره می‌گوید

    بسی لذت بردم..
    قلمتان جاوید.

  10. شهلا اسدی تهرانی می‌گوید

    سلام خانم ولدی خیلی دلنشین بود و مرا به یاد خانه مادر بزرگ هایم انداخت
    روحشان شاد و یادشان گرامی
    کد بانو های بی همتا

  11. شهین طالبی می‌گوید

    قشنگ بود و پر از خاطره…..موفق باشید.

  12. ناشناس می‌گوید

    عالی بود موفق باشی عزیزم

  13. ناهید مشایخی می‌گوید

    بسیار عالی موفق باشید

  14. فرشته خانی می‌گوید

    متن بسیار زیبایی بود .خاطره اونایی که ازشون درس زندگی گرفتیم همیشه زنده اس .
    موفق باشید دوست عزیز

  15. زیبا زفرقندی می‌گوید

    چقدر خوب بود!دستمریزاد خانم ولدی جان

  16. دینا کاویانی می‌گوید

    خیلی زیبا بود، خیلی زنده!

  17. زهرا یزدی می‌گوید

    آش کاچی
    با کشک و روغن حیوانی
    هیچوقت سیر نمیشدم با این غذا
    دلم خواستش الان

دیدگاه‌تان را درباره این متن بنویسید

پست الکترونیک شما نمایش داده نمی‌شود