دماغم میخارد.
سرم سنگین شده. خلط گلویم را گرفته. از چشمانم اشک میآید. بوی رنگ و دکلره و اکسیدان با بوی عرق زنهای دوروبرم قاطی شده و فضای آرایشگاه را سنگین کرده است. تعداد آدمها هم هر لحظه بیشتر میشود. دیگر جا برای نشستن نیست. میگویم: «میشود فن را روشن کنید؟»
مریم خانم میخندد: «فکر کردی اینجا ولنجکه؟ فن ندارم، الآن در را باز میکنم.»
نگاهی به تک تک مشتریها میاندازد. به هر دستیار کاری میسپارد. رو به من میگوید: «این خانم که بلند شد، شما بشین که بچهت کوچیکه.»
پوستم تحریک شده.
از طرفی دردِ کندهشدن موها و پرزهای صورت است، از طرفی این بوهای جورواجور. چه میشود کرد؟ نزدیک عید است و میل زنها به زیبا دیدهشدن مسری. قصد داشتم ابروهایم را هم رنگ کنم، اما بعد از آنکه کار برداشتنِ ابروها تمام شد، میگویم: «نه مریم جان، رنگ باشد یک وقت دیگر! تحمل این شلوغی و بو را ندارم. باید بروم خانه سیتریزین بخورم تا حساسیتم عود نکرده!»
میگوید: «ببین ما چی میکشیم!»
گاهی فکر میکنم خوش به حال مردها که خودشان را از این بازیها خلاص کردهاند. نه میدانند بندانداختن چیست، نه دردِ اپیلاسیون کشیدهاند، نه رنگ کردن موهایشان این قدر دردسر دارد. نهایتِ کاری که میکنند یا ریششان را با ریش تراش میزنند یا صورتشان را دوتیغه میکنند. رنگ مو هم که یا ندارند یا یک دست رنگ ساده میگذارند تا موهای سفیدشان را بپوشانند.
چشم میبندم.
همان طور که منتظرم مریم خانم کارش را تمام کند و بیاید سراغ ابروهایم، به روزهای خلوت آرایشگاه فکر میکنم. روزهایی که از زیر دست آرایشگر نشستن در سکوت خوشم میآمد. برایم مثل مراقبه میشود. چشمانم را میبندم و از حرکت نخ روی صورتم لذت میبرم. به صدای حرکت نخ گوش میسپارم. ردیف به ردیف موها که کنده میشود، حسِ تمیزی و سبکی با خود میآورد. وقتی ابروها را برمیدارند و مرتب میکنند، تصور میکنم صورتم درخشان میشود. یک جور سبکبالی خاص! مگر این موها و پرزها چقدر وزن دارد که برداشتنشان این همه احساس سبکی به من میبخشد؟
و چقدر مردها محرومند از این حس خاص!
گوینده: فاطمه همدانی
موزیک پادکست: قطعهای به نام بیگناهی از آل مارکونی
متن زیر نیز تجربهای از آرایش و آرایشگری در اختیار ما میگذارد:
خیلی خوب بود دوست من
سپاس خانم سردشتی
درود بر شما شکوفه جان. حس نابی را توصیف نمودید. حسی مخصوص و مطلق برای خانمها. قلمتان سبز
مثل بچگیها میتوانیم بگوییم دلشان آب!
خیلی خوب بود شکوفه جان. ممنون از شما و قلم خوبتون.
ممنونم از شما که میخوانید و نظر میگذارید.
عالی،حستون رو خیلی قشنگ منتقل کردید به خواننده
ممنونم که نظرتون رو مینویسید.
خوبه آقایون این حس رو تجربه نمیکنند بالاخره یه جا ما باید از آقایون سرتر باشیم.
لذت بردم موفق باشی شاهمرادی
نظر شما همیشه برام مهمه. سپاس خانم شاهمرادی
خانم صمدی عزیز عالی بود ،من هم خیلی ازاین حس خوشم میاد .موفق باشید عزیزم
مثل مسواک زدنه، اولش سخته بعد از بهترین کارهای دنیا میشه
آرایشگاه. جایی که اصلا دوست ندارم توی تمام عمرم فکر نکنم بیشتر از تعداد انگشتان دستم رفته باشم .ولی بند انداختن رو خیلی قشنگ توصیف این جزو رسم و رسوم های ما ایرانیان شده و بار اولش هم درد داره وهم شیرینی خودش رو میشه گفت اولین قدم به دنیای زنانگی البته نوع سنتی این طوری بود
موضوع جالبی بود فضای آرایشگاه رو خیلی قشنگ به تصویر کشیدید موفق باشید
ممنونم فرشته بانو
ببخشید تقصیر تلگرامه
? عنوان متن خییییلی آشناست. من همیشه باهاش درگیرم تو آرایشگاه.
ممنونم سارا جان
این نزدیکی به خواننده را دوست دارم.
توصیفتان از بند انداختن چه زیبا بود!
ممنونم دینا جان
شما بگی خوبه، امیدوار میشم.
فرشته جون عااالی بود. واقعا علیرغم تمام سختیها، زن بودن حس نابیه که فقط باید زن بود تا لمسش کرد. و چقدر مردها محرومند از این حس خاص
شما هم به من میگی فرشته!
seinدوس داشتم متنتونو شكوفه جون عزيز و دوست داشتني
سپاسگزارم
افتخار میکنم بهت. خوشبحالم که تو دوستم هستی. همیشه ازت چیز یاد گرفتم. امیدوارم همیشه موفق باشی عزیزم ? مثل همیشه زیبا و پر احساس بود
ممنونم ازت که همراهمی…
چه توصیف نابی
دست مریزاد
سپاس
احتمالاً بهناز جان باشید. ممنونم که خواندید و نظر گذاشتید.
چه توصیف جالبی ! درود بر شما
ممنونم مریم جان
خیلی توصیف زیبایی بود باصدایی دلنشین
بله. من هم از خانم همدانی و خانواده آنلاین متشکرم.
زن هم زنهای قدیم… الان زنها وقتشونو بیشتر تو گوشی در حال چت کردنن حتی تو رختخواب مشترکشون. خوبه که حس خوبشونو با زوجشون شریک شن. همه چی عالیه ولی یه کم فکر کردن هم خوبه…?
درست میگویید…کی میتونه تغییرش بده جز خودمون؟
چرند بود
ممنونم خانم یا آقای من…
ببخشید که مورد پسندتان نبود، کاش می گفتید چرا…شاید میتوانستم در متنهای بعدی بهتر بنویسم.
لذت بردم دوست باذوق من
چه خوبه که دوستانی مثل شما دارم.
خداقوت دوستم .حسی که هم ملموس بود و هم شما عالی منتقل کردید
سپاسگزارم از مهرتان
سلام و درود
حس خوبیه، داستانی ک بتونه مخاطب رو محو خودش کنه قائدتا بینظیر ترینه ، عالی بود خانم صمدی نازنین قلم تان سبز .
خانم پورعباسی عزیز
سپاس که با مهر میخوانید. امیدوارم لایق مهرتان باشد قلم من