قرار گرفتن سر راه یک زن متاهل از چالشهای بزرگ است که متن زیر به آن میپردازد.
وقتی مادر باشی
و
شاغل هم نباشی، بردن بچههات به مدرسه و آوردنشون، جزو کارهای روزمرهت میشه.
وقتی مسیر رو، هر روز چندبار طی کنی، انگار همهی آدمهایی رو که تو مسیرت میبینی، میشناسی. از سوپرمارکت محل تا کارمندهایی که سر یه ساعت مشخص، هر روز میان و میرن، تا ماشینای عبوری که گاهی شمارهی پلاکشون رو بارها مرور کردی.
تو این رفتوآمدها به مدرسهی دخترم،
چندبار متوجه جوان پژوسواری شدم. جوان قصد داشت توجه من رو جلب کنه و هر روز، بارها خیابان رو بالا و پایین میکرد تا با من رودررو بشه و حرفی بزنه.
اوایل سعی کردم نادیده بگیرمش و با اخم کردن و نگاه خشمآلود و مستقیم، بهش بفهمونم که دوست ندارم به رفت و آمدش ادامه بده. در این بین، خیلی سعی میکردم که دخترم متوجه حضور غیرعادی این ماشین، دوروبرمون نشه.
بالاخره متوجه شد که داره وقتش رو تلف میکنه و مدتی ازش خبری نبود؛ اما برای خودم هم موضوعی روشن شد! این که در عین متأهل بودن و فرزند داشتن، چقدر احساس تنهایی میکنم.
هر روز بارها اطرافم رو نگاه میکردم،
شاید دوباره ببینمش! اگرچه کلامی بین ما رد و بدل نشده بود؛ اما از این که کسی بهم توجه میکرد و تلاش میکرد تا توجه من رو به خودش جلب کنه، حس خوبی داشتم؛ احساس اشتیاقی که با انزجار همراه بود…
وقتی بعد از یک مدت طولانی، دوباره جوان پژوسوار رو دیدم، ته دلم هم خوشحال شدم و هم از این شادی ترسیدم.
جوان چندباری رفت و آمد تا مجال صحبت پیدا کنه.
من توانایی برخورد قاطعانهای رو در خودم حس نکردم.
تا اینکه، تکه کاغذ صورتی رنگی رو روبروی من زمین انداخت و جلوتر منتظر شد، تا ببینه برش میدارم یا نه؟ وقتی به کاغذ رسیدم، فهمیدم شماره تلفنی روش نوشته شده.
توی اون لحظه، حس کردم الان وقتشه و جوری که خوب بتونه ببینه، کاغذ رو لگدمال کردم و رد شدم.
اون هم رفت که رفت که رفت؛ اما کاش به او میگفتم هیچ وقت سر راه خانم متاهلی سبز نشو! چون اگر موفق بشی دلش رو به دست بیاری قطعا زندگیش رو نابود کردی و این هزینه خیلی سنگینی برای یک احساس نابجاست.
گوینده: دنیا طیبی
موزیک پادکست: قطعه دل دیوانه از آرش بهزادی
متن زیر نیز دربارهی برخورد یک زن با تنهایی است:
از پنجرهام آسمان همیشه پر از ستاره است و من همیشه ۲۰ سالهام
چه متن جسورانه ای!همین قدر که به این حس پرداختین برام جالب بود.
قلمتون سبز
درود بر شما خانم محمدی عزیز. متن بسیار جالبی بود و ذهنم رو درگیر کرد. توجه به یک انسان حتی بدون کلام و نگاه عجب تاثیری داره!؟
شاید همین بی توجهی فرزندان رو هم به بیراهه میکشونه! بنظرم متنتون جای تامل زیادی داره.
سپاس از قلم و اندیشه ی شما
خیلی دوست داشتم. صادقانه و با شجاعت از حسی نوشتید که کمتر زنی ازش می نویسه یا درباره اش صحبت می کنه: حس همچنان دیده شدن و همچنان مورد توجه قرار گرفتن.
احساس اشتیاق همراه با انزجار پارادکس قابل تاملی است. متن تاثیرگذاری بود. سپاس
زهرماریشکلاتپیچ!
این ماجرابرایهمه خانمها اتفاق میافتد.نستالژیهمهگیر.
آن حس خوشی هم که پدیدمیآید؛ پس از این ماجرا،از جنس خود قضیه نیست، ازحس آن واپسگرایی به دوران خوش رهایی وسرخوشی مجردی است.آدم دلش غنج میزندیک باردیگر، بیمسئولیت، دوران تجرد راحس کند.
راستی ،
چقدر عکس خانم صفویه زیباست!
جداً عکس های ایشان حرف ندارد!
دست مریزاد خانم صفویه عزیز که رنگها، کادربندی ها و انتخاب های شما در خلق یک تصویر بی نظیر است.?
بهاره جان چه تصمیم درستی گرفتی وچه جسارتی در به روی کاغذ آوردن این مشکل
شاهمرادی
سلام
نوشتههای شما یکی از یکی زیباتره! به ویژه این نوشته که من موقع…، حتی میخواستم مستقیماً ارتباط بگیرم و شخصاً تشکر کنم.
این متن فوقالعاده آموزندهس!
کنهِ این متن میگه که: مشکلات زندگی رو باید با احترام و ادب مرتفع کرد، نه با ابرو و آبرو!
موفق باشید.
تنهایی و کمبود عاطفی باعث می شه آدما خا رج از خانه به دنبال مطلوب بگردند.و آدمهای فرصت طلبدنبال همچین آدمایی می گردند.ابن محک خوبی بود برای این خانم.کاش ذوجهای جوان بیشتر از این با هم مهربان باشند.
توصیف خوبی از موضوع داشتیداز نظر من اصلا احتیاجی نیست که گفته شود سر راه متاهلی سبز نشود خوب کسی که اون مسیر را هر روز همراه کودکی میره نباید از مزاحم انتظار فهم داشته باشه متن بسیار جالب و شکستن تابو بود
جسارت و سرراست پرداختن به موضوع از خوبیهای این متنه.
خیلی خوشم اومد این موضوع رو نوشتید
موضوع بسیار مهم
و بسیار مخفی
سلام بهاره جان
متن شما رو خواندم و باید بگویم که جسارت شما در بیان احساس خوشحالی تان بابت این که موردتوجه قرار گرفتید ستودنی است
من فکر می کنم هر آدمیزادی در هر برهه ی زمانی بابت مورد توجه قرار گرفتن لذت می برد . امااین که توجه به این شکلی که شما گفتید باشد و آدم بابتش خوشحال شود ، ناشی از عدم بلوغ عاطفی است .
ولی این که صادقانه نوع احساس ، برخورد و گفتگوی ذهنی تان را نوشتید بسیار متن شما را جالب وخواندنی کرد و خوب شد این جمله را بیان نکردید . چون ما هیچ حقی نداریم به آدمها دستور دهیم چه انجام دهند و چکار نکنند . ما فقط می توانیم با برخورد مناسب در قبال رفتارهای دیگران مرز و حدود زندگی مان را نشانشان دهیم .
ممنون از متن خوب شما
زهرا. 97.04.11 ساعت دوازده و سی وهفت دقیقه ظهر
دوست عزیز خیلی قوی حرف دل خیلی از بانوان جامعه را زدی موفق باشید
جسارتتون رو در نوشتن از حسی که خانم ها غالبا پنهانش می کنن دوست داشتم. نیاز به دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن!
سلام.متنتون رو خوندم و بسیار لذت بردم از این شجاعت حقیقتا برای منم پیش اومده این جریان و به خاطر عدم توجه از جانب همسرم ممکن بوده بلغزم ولی فقط ترس از خدا کمکم کرده…ممنون
عالی بود….واقعا این اتفاق ممکنه واسه هرکسی بیوفته،ایکاش اطرافیان(همسر،فرزند،واقوام خیلی نزدیک) کمی وفقط کمی(به زن متاهل ومادرخونه وهمسر یه مرد)بیشتر توجه کنن..چون ممکنه یه لحظه دچار احساس شاید زودگذرباشه،بشن که کلا باعث نابودی همه چی خواهدشد
خیلی عالی بود قلمتان توانا
قطعا برای هر خانم متاهلی این موضوع حداقل یکبار پیش اومده ولی جرات بیانش رو نداشته
مثل یه میوه ممنوعه هست البته فقط برای خانمهای متاهل ِ متعهد-
بنده اگه یه همچین فرصتی برام پیش بیادردنمیدم چون که خیانت شوهرم روباچشم خودم دیدم
وجدانا خانوم های متاهل محل نزارید به پسرا به خدا اونا هم درگیر میشن و این درگیری نهایتا چیزی جز پشیمونی نداره.شما فقط محل نزارید! شاید چند وقتی خوش بگذره بهتون چون با یه پسر جوونتر دوست شدید و از لحاظهایی تامین میشین ولی این یه هوس زود گذره که نهایتا چند سال طول بکشه. ولی آخرش تنهایی و پشیمونی و استرس و هزار چیز دیگه… سعی کنید شوهرتون رو دوست داشته باشین و عین دوست باهاش برخورد کنین. شوخی کنید با هم و… اگه میخواد از زندگیتون جهنم بسازید برید دوست پسر بگیرید.
متن بسیار زیبا و آموزنده ای بود .هم جسارت شمادر بیان احساس دیده شدن ستودنی بود و هم غلبه عقل بر نفس سرکش که خانمان سوز است. فرقی نمیکند مرد یا زن متاهل باشید . مهم وفاداری به کیان خانواده است که به آزموده اوج و کمال میدهد . حتما مردان و زنان متاهل در مقاطعی از زندگی بویژه به خاطر پر رنگ شدن فرزندان دیده نمی شوند ولی اقدام شکوهمند شما دریچه جدیدی از وقار و پاکدامنی را به جامعه هدف القا کرد . به عنوان یک مرد ایرانی از متن شما لذت بردم و بسیارترآموختم .
به خود برای داشتن چنین هموطنانی می بالم وایمان دارم این غرور در همه مردان و زنان ایرانی تجلی نماید تا با حفظ حریم خانواده در دوران تجرد یا تاهل تنها به احساسات مشروع و پاک واکنش نشان دهند.