نودل
مانده بودم چه بخوریم!
دو شکم گرسنه و سه چهار تا قلقلی! کفاف نمیداد!
پسرم هی میگفت: «شمک دوروسنه!» قربانِ شکم کوچولویش بروم که گرسنگی را این قدر قشنگ حس و بیان میکند. به خودم گفتم وقت نداریم برای پختوپز طولانی. پس برویم سراغ غذاهای مندرآوردی سادهی خودم.
به هرچه فکر کردم چیزی کم بود برای پختنش!
تخممرغ هم نداشتیم که نجاتبخش فروتن خانهی ماست. همیشه به همسرم میگویم اگر تخممرغ، سیبزمینی، و گوشت چرخکرده در خانه باشد، صدها گزینهی آشپزی خواهیم داشت، اما وقتی هرکدام از این سه نباشد، کلی گزینه از انتخابهای من کم میشود.
کابینت را باز کردم. چشمی گرداندم. حبوبات و غلات که نه. لازانیا نه. نودل! هم فوری آماده میشود، هم من و پسرم هر جور غذای رشتهای را میپسندیم. پس پیش به سوی دستپخت امروز من برای ناهار خودم و پسرم.
بعد از پخت نودل با زردچوبه و آب، سس انار را اضافه کردم.
برای درست کردن سس انار، مقداری پیاز نگینی را تفت دادم. طلایی که شد، یک قاشق پُر رب انار اضافه کردم تا تفت بخورد. بعد کمی شکر ریختم تا، متناسب با ذائقهمان، ترش و شیرین شود. کمی آب افزودم و آخر سر آبِ گوشت تا چند قل بخورد و آبش کشیده و آماده شود.
قلقلیهایی را که از قبل آماده بود، گذاشتم توی این سس بجوشد.
این سس کنار مرغ، ماهی، و گوشت هم عالی میشود. من اولین بار بود با نودل امتحان میکردم و از نتیجه راضی بودم.
عطر خوش پیاز و ربانار در کنار لذت بردن پسرم از خوردن رشتههای بلند نودل، لحظهای استثنایی ساخت برایم.
لحظهای شیرین مثل طعم ابتکار خودم، و ملس مثل رضایت پسرم بعد از ادای عبارت «شمک باد٬ سیر».
یعنی از بس خوردهام، شکمم پر شده و باد کرده. سیر شدهام. دوست دارم این جور وقتها بغلش کنم و حسابی بچلانمش. دلم قیلیویلی میرود و قربانصدقهاش میروم. میپرسم: «نودل دوست داری؟» به شیرینی میگوید: «آره، نودل آره!»
کیف میکنم و میگویم:
«تو خودت نودل منی! خوشمزهترین نودل دنیا!»
گوینده: نیلوفر نگهبان
موزیک پادکست: قطعهای به نام Sunny Side Up اثری از گروه موسیقی آلومو
به موسیقی پادکست این متن، قطعهای از گروه موسیقی آلومو گوش کنید:
اگر این روایت را پسندیدهاید، شاید داستان زیر را هم دوست داشته باشید:
من غذاهای ابتکاری را خیلی دوست دارم.
متن شما هم خیلی زیبا بود. از خواندنش لذت بردم.
من هم آشپزی خلاقانه را بیشتر از دنبال کردن دستورهای تکراری دوست دارم.
سپاس که خواندید و نظر گذاشتید.
تخم مرغ نجات بخش فروتن همه خانه هاست شکوفه جان. قلمتان مانا و سپاس
راست میگویید. تخممرغ با همهٔ خوشمزگیاش…سپاسگزارم که وقت گذاشتید و خواندید.
خیلی قشنگ بود، پسر شیرین زبان، مادر خلاق و غذایی که پر از عشق و خوشمزگی است.
سس انار رو هم حتما امتحان می کنم.
سپاس از نوشته زیبای شما
لطف دارید. سپاسگزارم که خواندید و نظر نوشتید. به من بگویید نتیجه را.
خیلی دلنشین بود.
ممنون دینا جان
خیلی خوشمزه بود شکوفه جان هم طعم غذای جدید و هم پسر کوچولوی داستان. واقعا باید بچلونیش
لطف دارید. چشم
یه نودل خوشمزه با یه عالمه عشق مادر و فرزندی و یه دستور غذایی سریع.
عالی بود.
لطف شماست فرشته جان
مثل همیشه عالی ولذت بخش. ممنونم شکوفه جون که همیشه با نوشته هات حتی برای چند دقیقه حالمون رو خوب میکنی
خوشحالم اینو میگی زهرا جان
درود بر شما، متن جالب و آشپزی خلاقانه ای بود. من هم یاد گرفتم و امتحانش می کنم. سفره زندگیتان همیشه پربرکت و خنده بر لبتان همیشه برقرار ?
خوشحال میشوم بدانم نتیجه را…
عزیزم تبریک میگم مثل همیشه عالی بود. لذت بردم.?
ممنونم بهاره جان
منم به خودم تبریک میگم که خوشتون اومد از این متن.
نودل خوشمزه خونتونو با سس عشق ومحبت ببوس یه عالمه ببوس نوش جونش
بسیار زیبا بود .شیرین وروان ودلچسب موفق باشی
قربان مهربانیتان که از این صفحهٔ مجازی هم فراتر میرود…
سلام شکوفه عزیز
بسیار متن خوشمزهای بود.درکنارش درس آشپزی هم عالی بود،پسرتان رالوپوتصورکردم.
بله، درست است. البته از بس ورجه ورجه میکند مثل قبل نیست لپش.
مثل همیشه عالی
مهربانیتان در خاطرم میماند.
مهربانانه های مادرانه را دوست می دارم … یادش بخیر کودکی ها و آشپزی های مادر که همراه با زمزمه های عاشقانه اش بود هرگز فراموشم نمیشود … خانم صمدی عزیز داستانک زیبایی بود و به همان خوشمزگی نودل شما ذائقه من هم نوش گردید …
ممنونم شهرام جان
شما از آن مردهایی هستید که بخش زنانهٔ وجودتان را خوب زندگی میکنید. مهربانی هایتان مستدام.
این نوشته تون خیلی گوگولی بود
ممنونم پریناز نازنین