شاید روزی به خودم آمدم و به دنیا برگشتم

عکاس: ماهی صفویه/ نویسنده: دنیا حیدری

روایتی از حس‌های دخترانه: 

یک گوشه می‌نشینم و به نقطه‌ای نامعلوم خیره می‌شوم.

انگار همه‌ی توانم را از دست داده‌ام. بیش از هر زمان دیگری، نیاز دارم به دوست داشته شدن. می‌خواهم خودم را لوس کنم؛ غر بزنم؛ ناز کنم؛ اما حتی نمی‌دانم که چطور باید این کارها را انجام دهم؟

خنده‌دار است.

هیچ‌کس شاید باورش هم نشود که زنانگی را فراموش کرده‌ام. دوست دارم مثل دخترک‌های دبستانی در خیابان جست‌و‌خیز کنم، روی لبه‌ی جدول راه بروم، با انگشت، پرنده‌ها را روی سیم برق نشان بدهم، پشمک بخرم یا بستی قیقی لیس بزنم،

بی‌آنکه نگران نگاه دیگران باشم؛

اما … این کارها انگار از من گذشته است. خیلی کارها انگار از من گذشته است.

سه دهه از زندگی‌ام گذشته و هنوز نمی‌دانم زنانگی چیست؟

چطور باید آرایش کنم که چهره‌ام جوان‌تر یا حداقل شاداب‌تر بشود؟

کدام لباس را با کدام بپوشم؟ هر بار در کمد را که باز کرده‌ام، فقط چیزی به تن کرده‌ام و دویده‌ام دنبال زندگی که سرعتش همیشه از من بیشتر بوده است. بی‌آنکه توجهی داشته باشم که رنگ پیراهنم با کفشی که به پا کرده‌ام به هم می‌آید یا نه.

دوست دارم مرتب‌تر باشم.

در عین حال دوست دارم مثل دخترکانی باشم که در خیابان سرخوش می‌خندند و بی‌محابا فریاد شادی سرمی‌دهند؛ اما نایی برای بروز این شادی سرکوب شده برایم نمانده است.

نفس عمیقی می‌کشم.

انگار از آن حالت خلسه بیرون آمده‌ام. پوزخندی می‌زنم و باز هم می‌روم سراغ کارهای همیشگی‌ام؛ تمیزکردن خانه،
پختن غذا و مهیا کردن زندگی برای ادامه دادن.
همه‌ی نیتی که برای به خود آمدنم کرده بودم، در همان چند لحظه تمام می‌شود.

شاید روزی به خودم آمدم.

لباس‌هایم را با هم ست کردم، راه خیابان را در پیش گرفتم و مستانه خندیدم. شاید یک روز به خودم آمدم و به دنیا برگشتم، به دنیایی که می‌تواند برای من هم زیبا باشد.

 

 

شاید روزی به خودم آمدم و به دنیا برگشتم

گوینده: ژاله شادمانی
موزیک پادکست: قطعه‌ی «لی لی گل برفی را ملاقات می‌کند» از قطعات موسیقی متن فیلم «گل برفی و بادبزن سرّی» ساخته ریچل پورتمن

 

 

 

 

 

 

اگر این متن را دوست داشتید، داستان زیر را نیز بخوانید:

۲۰ سال است وقتی برای خودم ندارم

 

 

 

مطالب مرتبط
12 دیدگاه‌ها
  1. سردشتی می‌گوید

    درست گفتید دنیا همیشه سرعتش از ما بیشتر است. اما ما باید آرامشمان را حفظ کنیم و از لحظه لحظه زندگی لذت ببریم. سپاس از شما

  2. یاسمن بلوری می‌گوید

    درود بر شما خانم حیدری. زندگی با سرعت بالا جریان داره و چقدر خوبه که هیچ لحظه ای رو از دست ندیم. حداقل افکار مثبتمون رو سریع به جریان بندازیم. قلمتان سبز

  3. آذین خودی می‌گوید

    درود بر شما
    حتما می توانید خود را با سرعت دنیا هماهنگ کنید‌. من به تواناییهای انسان ایمان دارم.
    موفق باشید🌼

  4. سمیرا می‌گوید

    متن مهم و جالبی بود. امیدوارم همیشه شاد و موفق باشید.

  5. شهین طالبی می‌گوید

    شاید روزی به خودم آمدم…..
    چرا شاید؟؟؟حتما حتما!!!! دور فلک درنگ ندارد شتاب کن، شتاب….
    شاد باشید.

  6. مریم عاطفی می‌گوید

    چقدر شبیه من بود این زن .من هم همیشه منتظرم‌ شاید این روز برسد . عالی بود . خداقوت دوست عزیز 💝💝💝

  7. شاهمرادی می‌گوید

    دوست عزیز عجله کن بشر انقدر وقت ندارد که با شاید وباید روزگار را سپری کند…بر خیز وغزلخوان شو.

  8. دورودیان می‌گوید

    بگذاردنیا شتاب خود راداشته باشد.به هرکجای آن رسیدی چنگ بیانداز وآنروز روز توست.تو همیشه به آخرین روزهاچنگ می‌زنی پس روزهایت همیشه بکر هستند.گذشته گذشته است.خدااز تازه‌ترین‌ها هدیه می‌دهد.

  9. طاهره مسافری می‌گوید

    برای شروع دوباره هیچ وقت دیر نیست!

  10. مریم مرسلی می‌گوید

    متن زیبایی بود، زبان حال خیلی از ماها …

  11. فرشته خانی می‌گوید

    برای تغییر و شاد بودن هیچوقت دیر نیست و زنانگی هم به ست کردن کیف و کفش نیست
    کاش خودمان را با دیگران مقایسه نکنیم .

  12. زینت نجار می‌گوید

    دنیا جان، با دنیا در دنیا بگرد و بگو چه دنیا در دنیای زیبایی!

دیدگاه‌تان را درباره این متن بنویسید

پست الکترونیک شما نمایش داده نمی‌شود