گفت: «شب دیر میآم» و من برای اولین بار خوشحال شدم.
گوشی رو برداشتم و برای این که کاملا مطمئن بشم، یه بارِ دیگه پیام مشاورم رو خوندم: «ساعت هفت امشب، خالی شد؛ شما میتونید تشریف بیارید؟».
پیام دادم: «من حتما میآم».
همسرم نمیدونست پیش مشاور میرم، از پایه با این چیزا مخالف که نه، دشمن بود! ولی من به کسی که بیقضاوت و عادلانه و عاقلانه حرفام رو گوش بده و راهنماییم کنه، احتیاج داشتم.
رفتم جلوی آینه. چهرهم خسته بود؛ سعی کردم خودم رو یه کم روبراه کنم؛ دیگه باید راه میافتاد
تمام راه، به حرفایی که باید میزدم فکر کردم.
باید میگفتم که مدتیه احساس خوشحالی نمیکنم. نمیدونم چرا تا این حد ناراحت بودم؟
اتفاق تازهای نیفتاده بود.
هنوزم آزادی نداشتم. هنوزم تفریح نداشتم و هنوزم همون ناراحتیهای قبلی رو داشتم. پس چرا ناراحتتر شده بودم؟
هنوزم پنهونکاریهای خودم رو داشتم؛
لذتهای پنهانی که بیشتر از لذت، بهم استرس میدادن، ولی من انجامشون میدادم. انگار که با خودم شرط بسته بودم پیروز این دعوای پنهانی باشم.
ساعت ۷ و ربع بود که رسیدم دفتر مشاور.
نیم ساعت پیوسته حرف زدم و همهی اون حرفایی که با خودم مرور کرده بودم رو گفتم.
ساعت ۸ از دفتر بیرون اومدم. هوا تاریک بود. یه پنهانکاری دیگه کرده بودم و وجودم پر از استرس بود.
این استرس حتی به آرامش ناشی از مشاوره غلبه میکرد.
اگه همسرم میفهمید این موقع بیرون از خونهم چی میشد؟ اگه میفهمید پیش مشاورم چی؟
از فکرش هم حالم بد میشد.
نفس عمیقی کشیدم و شروع کردم به دویدن؛ مشاورم گفته بود باید بدوم. همهی افکار منفی رو از خودم دور کردم و سرعتم رو بیشتر کردم. فقط به پیروزی دیگهای که توی پنهانکاری جدیدم به دست آورده بودم، فکر میکردم.
ساعت ۸ توی خیابون، بعد از مشاوره، شروع به دویدن کرده بودم و این برام پیروزی بزرگی بود.
گوینده: دتیس
موزیک پادکست: قطعهی « آیا تو واقعا رفتهای» از سیمون داوم
اگر این متن را دوست داشتید، خواندن داستان زیر را نیز به شما پیشنهاد میکنیم:
کاری رو که دلم میخواد یواشکی میکنم
درود بر شما
همه ما پنهان کاریهای کوچک و بزرگ خودمونو داریم. اما به نظر من مهم اینه که نتیجه رضایت بخش باشه.
دنیاتون پر از اتفاقات خوب و رضایت بخش…
ممنون عزیزم منم براتون آرزوی بهترین ها رو دارم ❤
چه متن خوبی بود!
اما راستش اگر من جای شما بودم احساس نمیکردم که دارم پنهان کاری میکنم. به نظرم این حق فردی شما بوده که در صورت نیاز به مشاور، به آن رجوع کنید. چرا همسرتان از چیزی که به آن احساس نیاز میکردید، منعتان کردهاند؟ اصلا چرا همسری باید تا این حد در تصمیمات شخصی همسرش دخالت کند؟
من موافق همدلی و همفکری هستم و مخالف تحمیل عقیده.
متن بسیار خوبی بود و از خواندنش لذت بردم. موفق باشید خانم مرسلی عزیز.
ممنون سمیرا جان … البته خوشبختانه همسر من از این دست آقایون نیستند و همراهند … امیدوارم تمام کسانی که این مشکل را دارند، مشکلشان حل شود 😊 ممنون از حسن توجه شما عزیزم
همسرانی که بدیهی ترین خواسته ها و علایق یکدیگر رانادیده می گیرند و با آن مخالفت می کنند، آیا می توانند در کنار هم احساس آرامش و خوشبختی داشته باشند؟ رابطه ی همسری، رابطه ریاست و از بالا به پایین نیست وهیچ کدام از طرفین اجازه چنین رفتاری را ندارد.
امیدوارم بعد از دویدن، راوی با یاری مشاور توانایی مطرح کردن خواسته ها و علایق خود را با همسرش را پیدا کند.
قلمتان مانا
ممنون از نظر بسیار ارزشمند شما 💚
کاش مردهای ایرانی بیشتر زن ها رو درک میکردند.سپاس
از توجهتون ممنونم
درود بر شما خانم مرسلی عزیز. بسیار خوب نوشتید. شاید درک متقابل مانع از این پنهان کاریها شود. برخی مواقع ادم نیاز به یک هم صحبته داره که از بیرون به زندگیش نگاه کنه. پس کاش مانعی وجود نداشته باشه. قلمتان سبز
ممنون از شما و نظرتون عزیزم 😊
مریم جان مردها بر اساس این معیار که مردها مردند واز همه داناتر وتواناترند به خودشان اجازه هر کاری را میدهند خدا نکنه اسم مشاور بیاد میگن مشاورا بیان از ما یاد بگیرن یا برن خودشونو درمان کنند.
البته خوشبختانه بعضی آقایون از این قاعده مستثنی هستند … ممنون از توجه شما 💚
شما پنهانکاری نکردید فقط جز به جز گزارش روزمره ندادید
ممنون از توجهتون 💚
بدوید…فکر نکنید، فقط بدوید…
💚💚
دویدن برای رسیدن به آنچهکه از تو دور است.رهایی دورترین مطاع خوشبختی.
سپاس از توجه شما
مریم عزیزم متن زیبای بود.آرزومند آرزوهای طلائیت هستم.قلمت روان.بیانت شیوا است
ممنون عزیزم منم برات بهترین ها رو خواهانم 💚
ایکاش آدما بهم اینقدر ظلم نمیکردن همین قلمتان مانا
واقعا …
ممنون عزیزم 💚
با این همه ترس و پنهان کاری و استرس ادم راه به جایی نمی بره .حالا هی برو مشاوره هی بدو بابا اون مرد بیشتر به مشاوره و درمان نیاز داره
چقدر خودخواهانه حق زنش رو نادیده گرفته،تا کی میشه پنهان کاری کرد.این یعنی عشق؟
سلام بانو مرسلی
پیش مشاور رفتن شجاعت می خواهد
و مردان این شجاعت را ندارند که نقد بشوند عزیزم
موفق باشی