از پرنسیپ و دیسیپلین تا فحاشی و ضرب و جرح

عکاس : ماهی صفویه / نویسنده: لیلا فیروزمند

روایتی از فریب در ازدواج :

یکی از سه‌شنبه‌های اردیبهشت سال ۹۳ در راهروی مجتمع قضایی ونک منتظر گشوده شدن درب شعبه دادگاه بودم که من و موکلم را برای حضور در جلسه فرا بخوانند. در همین حین با خانمی لاغر و با چهره‌ای افسرده مواجه شدم که روی نیمکت نشسته و گویا منتظر کسی بود. پرونده‌ای که در دستش بود توجهم را به خود جلب کرد! عنوانش بود

درخواست صدور گواهی عدم امکان سازش به واسطه فریب در نکاح!

سر صحبت را باز کردم و او شروع کرد به درد دل کردن.

ماجرای ماندانا

نام من مانداناست. چند سال پیش در بین راه دانشگاه، هر روز پسری با چهره‌ای دلپسند و ماشین مدل بالا مرا تعقیب می‌کرد و در مسیر به من ابراز علاقه می‌کرد. تا این که یک روز دل به دریا زدم و با او هم‌صحبت شدم. او مرا به کافه‌ای معروف دعوت نمود و شروع کرد از خودش گفتن که من دکترای مهندسی عمران از لندن داشته و صاحب کارخانه‌ای بزرگ خارج از تهران بوده و در طی این مدت شدیدا به شما علاقه‌مند شده‌ام.

من در انتهای ترم بودم و دنبال کار می‌گشتم؛

ضمن اینکه از خانواده متوسطی هم بودم و طبیعتا این شخص می‌توانست مرد آرزوهای من باشد.

من با خیال او زندگی می‌کردم و روزهایم را به عشق دیدارش سپری می‌کردم.

تا این که بعد از چند ماه از من خواستگاری کرد.

انگار در آسمان‌ها بودم.

بدون هیچ چک و چانه‌ای خواستگاری‌اش را پذیرفتم. با توجه به اینکه در اثنای دوستی همیشه می‌گفت چون در طی معامله‌ای که صورت دادم میزان زیادی از دارایی‌ام را از دست داده‌ام و فعلا بدهکارم، قبول کردم یک منزل کوچک علی‌الحساب در یکی از محله‌های متوسط شهر اجاره کنیم. او می‌گفت: به زودی مشکل مالی‌ام حل می‌شود و همان خانه ویلایی دوست داشتنی در نیاوران را که دوستم ناجوانمردانه از چنگم درآورده برایت می‌خرم.

من هم با عشقی که از او در دل داشتم پذیرفتم.

ماه‌ها گذشت و وقتی زیر یک سقف زندگی‌مان آغاز شد کم کم چیزهایی از عطا دیدم و شنیدم که در مخیله‌ام نمی‌گنجید! نحوه صحبت کردنش با دوستانش در تلفن درست مثل شخصی بود که انگار بویی از تحصیل و ادب نبرده. وقتی از او می‌پرسیدم در حضور من دوست ندارم که چنین ادبیاتی را به کار ببری به همان لحن بی‌ادبانه به شوخی می‌گفت که سخت نگیر.

یک سال گذشت و هیچ خبری از پول و منزل و کشور خارجی که از آن دم می‌زد نشد.

درآمدش بسیار اندک بود در حدود ماهی ۷۰۰ و از آنجایی که به گفته خودش مادر و پدرش در انگلیس بودند در نتیجه آدرسی در ایران از آنها نداشتم.

روزها که می‌گذشت یک سری از حقایق تلخ برایم آشکار می‌شد. رفتارش با من تندتر و دور از ادب شده بود.

دیگر نشانی از احترامات و دیسیپلین‌های گذشته نبود.

کارش به فحاشی و حتی چندین بار ضربات بدنی رسید. دیگر طاقتم طاق شده بود. هیچ نشانی دیگر از آن شخص با احساس و با پرنسیپ اجتماعی نبود.

بالاخره با تلاش بسیار شماره یکی از دوستانش به اسم محمد را که چندین بار به منزلمان آمده بود پیدا کردم. تماس گرفتم و با اکراه با من قرار گذاشت. به سرعت خودم را به محل کارش رساندم در یک مرغداری در خارج از تهران. پس از دیدار با او که گویی او را رازگشای مشکلاتم می‌دیدم از او در مورد تغییر رفتار عطا در طی این یک سال و مشکلات مالی عدیده‌اش گفتم.

پس از یک ساعت بیان صورت مسأله متوجه حس ترحمی در چهره محمد شدم. گفت متاسفانه همه چیزهایی که در طی این یک‌سال و اندی عطا به تو گفته دروغ است!

عطا همیشه قوه تخیل خوبی داشته و همیشه عاشق زندگی در لندن بوده!

فهمیدم پدرش یک دست فروش در میدان شوش بوده که سیب گلاب می‌فروخته و چند سال پیش به رحمت خدا رفته.

مادرش هم یک زن پیر در کنج خانه‌ای در منزلشان در جنوب شهر زندگی می‌کند.

از همه جالب‌تر این که خود محمد هم از این همه دروغ‌های شاخدار متعجب بود! گفت ولی به دلیل قیافه‌ی گول‌زننده‌ی عطا دخترهای زیادی عاشقش می‌شدند. آن ماشین مدل بالایی هم که زیر پایش بود و با آن تو را دنبال می‌کرد متعلق یکی از همین دخترهای پولداری بود که عاشق عطا شده بود!

من دیگر تقریبا هیچ نمی‌شنیدم.

اتاق دور سرم می‌چرخید. انگار غرق شده بودم و تنها جسدی از من روی آب تکان می‌خورد! به زور خودم را به سمت خیابان کشاندم تا ماشینی گرفته و به خانه برگردم. حال خوشی نداشتم. احساس مرگ می‌کردم. عطا روحم را به طرز فجیعی سلاخی کرده بود. احساس استیصال می‌کردم. او حتی دیپلم هم نداشت!

تنها راهی که برایم مانده بود طلاق بود.

بعد از یک ماه کلنجار و بحث‌های شدید و کشنده متاسفانه باز رضایت به طلاق نداد و من به ناچار خود دست به کار شده و تقاضای طلاق به دادگاه دادم.

 

 

نگاه حقوقی به داستان ماندانا

بعد از شنیدن این داستان متاثر شدم. بُعد حقوقی این داستانی که با فریب، رنگ‌آمیزی شده از آنجا تلخ‌تر خواهد بود که متاسفانه طبق ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی حق طلاق به مرد تنها اعطا شده است: «مرد می‌تواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد» اما متاسفانه طلاق از ناحیه زن یا زوجه با اثبات دلایلی سخت صورت می‌پذیرد که البته با توجه به شروط ضمن عقدی که در ابتدای عقدنامه زوجین نیز نوشته شده است زن می‌تواند در صورت عدم حصول هر یک از شروط ذیل اقدام به طلاق کرده و از همسر خود جدا گردد.

این شروط عبارتند از :

  • شرط تحصیل: زوج، زوجه را در ادامه تحصیل تا هر مرحله که زوجه لازم بداند و در هر کجا که شرایط ایجاب کند، مخیر می‌سازد.
  • شرط اشتغال: مطابق قانون، اگر شغل زن منافی با مصالح خانواده یا حیثیت شوهر یا زن باشد، مرد می‌تواند همسر خود را از آن شغل منع کند. با توجه به این که امکان تفسیرهای مختلف از این متن قانونی وجود دارد، گنجاندن عبارت زیر در سند ازدواج پیشنهاد می‌شود: زوج، زوجه را در اشتغال به هر شغلی که مایل باشد، در هر کجا که شرایط ایجاب کند، مخیر می‌سازد.
  • شرط وکالت زوجه در صدور جواز خروج از کشور: مطابق قانون گذرنامه، زنان متأهل فقط با اجاره‌ کتبی همسر خود می‌توانند از کشور خارج شوند. یا توجه به اینکه این مسأله در عمل مشکلات فراوانی را ایجاد می‌کند، عبارت زیر به منزله‌ شرط در حین عقد ازدواج پیشنهاد می‌شود: زوج به زوجه، وکالت بلاعزل می‌دهد که با همه اختیارات قانونی بدون نیاز به اجازه شفاهی یا کتبی مجدد شوهر، از کشور خارج شود. تعیین مدت، مقصد و شرایط مربوط به مسافرت به خارج از کشور به صلاحدید خود زن است.
  • شرط تقسیم اموال موجود میان شوهر و زن پس از جدایی: زوج متعهد می‌شود هنگام جدایی، اعم از آن که به درخواست مرد باشد یا به درخواست زن، نیمی از دارایی موجود خود را (اعم از منقول و غیرمنقول که طی مدت ازدواج به دست آورده است) به زن منتقل کند. بر این اساس، زوج ضمن عقد ازدواج متعهد می‌شود که هر گاه طلاق به‌ درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسرداری یا سوءاخلاق و رفتار او نباشد، زوج موظف است تا نصف دارایی موجود را که در ایام زناشویی با او به‌ دست آورده یا معادل آن را طبق نظر دادگاه، بلاعوض به زوجه منتقل کند.
  • حضانت فرزندان پس از طلاق: زوجین ضمن عقد خارج لازمی توافق ‌کنند اولویت در حضانت فرزند یا فرزندان مشترک در صورت طلاق با مادر باشد یا زوجین ضمن عقد خارج لازمی توافق کنند حضانت فرزند یا فرزندان مشترک در صورت طلاق با هر کدام از والدین خواهد بود که بنا بر مصلحت طفل باشد. تعیین مصلحت طفل بر عهده کارشناس یا داور مرضی‌الطرفین خواهد بود.
  • شرط وکالت مطلق زوجه در طلاق: زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر می‌دهد تا زوجه در هر زمان و تحت هر شرایطی از جانب زوج، به مطلقه کردن خود از قید زوجیت زوج به هر طریق اعم از اخذ یا بذل مهریه اقدام کند. بر این اساس، ضمن عقد نکاح، زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل غیر می‌دهد تا در موارد مشروحه ذیل با رجوع به دادگاه و اخذ مجوز دادگاه پس از انتخاب نوع طلاق، خود را مطلقه کند که این موارد عبارتند از:
  1. استنکاف شوهر از دادن نفقه به مدت ۶ ماه به هر عنوان و عدم امکان الزام او به تأدیه نفقه همچنین در موردی که شوهر سایر حقوق واجبه زن را به مدت ۶ ماه ایفا نکند و اجبار او به ایفا هم ممکن نباشد.
  2. سوء رفتار یا سوء معاشرت زوج به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیرقابل تحمل کند.
  3. ابتلای زوج به امراض صعب‌العلاج به نحوی که دوام زناشویی برای زوجه مخاطره‌انگیز باشد.
  4. جنون زوج در مواردی که فسخ نکاح شرعا ممکن نباشد. (منظور جنون ادواری است.)
  5. عدم رعایت دستور دادگاه در مورد منع اشتغال زوج به شغلی که طبق نظر دادگاه صالح، منافی با مصالح خانوادگی و حیثیت زوجه باشد (مثلا زوج گدایی کند)
  6. محکومیت شوهر به حکم قطعی به مجازات ۵ سال حبس یا بیشتر یا به جزای نقدی که مجموعا منتهی به ۵ سال یا بیشتر بازداشت شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد. در تمام این موارد، در صورتی حق طرح دعوای طلاق برای زن ایجاد می‌شود که حکم قطعی محکومیت شوهر صادر شود و مرد در زندان باشد.
  7. ابتلای زوج به هرگونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و ادامه زندگی را برای زوجه دشوار کند.
  8. زوج، زندگی خانوادگی را بدون عذر موجه ترک کند (تشخیص ترک زندگی خانوادگی و تشخیص عذر موجه با دادگاه است) یا ۶ ماه متوالی بدون عذر موجه از نظر دادگاه غیبت کند.
  9. محکومیت قطعی زوج در اثر ارتکاب جرم و اجرای هرگونه مجازات اعم از حد و تعزیر در اثر ارتکاب جرمی که مغایر با حیثیت خانوادگی و شئون زوجه باشد. تشخیص اینکه مجازات مغایر با حیثیت خانوادگی بوده، با توجه به وضع و موقعیت زوجه و عرف و موازین دیگر با دادگاه است.
  10. در صورتی که پس از گذشت ۵ سال، زوجه از شوهر خود به جهت عقیم بودن یا عوارض جسمی دیگر صاحب فرزند نشود.
  11. در صورتی که زوج مفقودالاثر شود و ظرف ۶ ماه پس از مراجعه زوجه به دادگاه پیدا نشود.
  12. زوج بدون رضایت زوجه همسر دیگری اختیار کند یا به تشخیص دادگاه بین همسران خود به عدالت رفتار نکند.

 

پرسشی که در این جا مطرح می‌شود، این است که‌ آیا صرف عمل نکردن مرد به هر یک از این شرایط می‌تواند دلیلی برای زن محسوب شود تا بر مبنای آن درخواست طلاق کند؟

آیا زن به راحتی می‌تواند طلاق بگیرد؟ یا این که تمامی مراحل قانونی طلاق را باید مانند سایر موارد عادی طی کند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که با تحقق یکی از شرایط و اثبات آن در دادگاه، زن می‌تواند با وکالت ضمن عقد با مراجعه به دادگاه خانواده و طی تشریفات قانونی از جمله داوری و قطعیت آن، نسبت به اجرای طلاق اقدام کند.

حالا سوال این است که دختر قصه‌ی ما طبق کدام یک از این شروط می‌تواند اقدام به طلاق و جدایی نماید؟

 

داستان زیر نیز به موضوع فریب در زندگی مشترک می‌پردازد:

من کارگر نیستم، من وکیلم

مطالب مرتبط
13 دیدگاه‌ها
  1. یاسمن بلوری می‌گوید

    چیزی که از پایه خرابه که نباید دنبال دلیل براش گشت. این تحقیقات زن باید قبل از عقد انجام میشد و اینم میشه مکافات عمل بی فکرش که باید دنبال یک ماده یا تبصره بگرده که شامل حالش بشه. تازه این وسط، عمر رفته و آسیب های روانی هم که گفتن نداره…
    نگاه حقوقی سنگینی داشتید. بخصوص برای یکی مثل من که اصلا تحمل خواندن ماده و تبصره ندارم. هر شرط رو دوبار خوندم تا بفهمم چی میگه
    ممنون از مطلبتون

  2. سمیرا می‌گوید

    باید قبول کرد که خانم ماندانا و خانواده اش بسیار ساده، خوش بینانه، و ظاهربینانه با موضوع مهمی مثل ازدواج برخورد کردند. اون هم با توجه با شرایط بسیار نادرست حقوقی که در کشور ما برای زنان وجود داره. ..

  3. شاهمرادی می‌گوید

    به امید روزیکه قانون حمایت از خانواده به نفع زنان ماهم تدبیری بیندیشد ومتاسفانه در این دوران کم نیست موضوعاتی شبیه این که باعث ویران شدن زندگی خانوادهها شده است

  4. فهیمه سردشتی می‌گوید

    به نظرم بزرگترین مشکل در جامعه ما در مورد زنان عدم تامین امنیت از سوی دولت برای بانوان است. چه امنیت مادی و چه معنوی. که اگر زنان امنیت داشته باشن مورد فریب قرار نمیگیرند و گرفتار معضل طلاق نمیشن.سپاس از شما

  5. شکوفه صمدی می‌گوید

    خواندم. بعد از مدتها برای بار دوم. خوب است که زنان به حقوق و تکالیفشان آگاه شوند‌. سپاسگزارم.

  6. فرشته خانی می‌گوید

    قوانین هر چقدر هم پیشرفته باشه وقتی بهش عمل نکنند هیچ مشکلی حل نمی شه و ظالم رو
    قوی تر و مظلوم رو ذلیلتر می کنه
    امیدوارم جوانها مخصوصا در مورد ازدواج بیشتر
    دقت کنند آنقدر دنبال پول وظاهر آراسته نباشند
    اینها حتی اگر واقعی باشه به یک طب ویک شب بود است

    متن آگاه کننده ای بود تشکر از نویسنده.
    موفق باشید،وپاینده در احقاق حق انسانها.

  7. فرشته خانی می‌گوید

    دوستان از قدیم می گفتن به حسنت نناز که به تبی بنده به مالت نناز که به شبی بنده
    ببخشید که متن من غلط املایی داشت

  8. دورودیان می‌گوید

    متاسفانه ازدواج بدهیچ ضمانت اجرانداره!

  9. مریم عاطفی می‌گوید

    متاسفانه قانون نویس ها در حق زن جامعه کم لطفی کردند . موفق باشید دوست عزیز

  10. شهین طالبی می‌گوید

    متن خوبی بود شاید باعث بشه تا قبل از ازدواج دقت بیشتری داشته باشیم و قوانین هم که……..

  11. شهلا اسدی تهرانی می‌گوید

    بسیار عالی بود بانو لیلا فیروز مند
    به امید روزی که این قوانین نابرابر در جامعه از بین برود و
    مردان اینهمه به خانم ها زور نگویند
    و بنظرم با توجه به درس وکالتی که خوانده اید
    بهتر است خودتان برایمان توضیح بدهید که ماندانا خانم از چه راهی
    می تواند از همسر خود جدا بشود
    موفق باشید

  12. بهاره محمدی می‌گوید

    میشه مگه در واقعیت همچین اتفاقی بیوفته یعنی هیچ تحقیقی نکردن قبر ازدواج، آوردن ماده قانون در متن هم جالب بود. موفق باشید

  13. شهریار می‌گوید

    سلام
    داستان جالبی بود
    ولی یکطرفه بود و به این راحتی ها نمیشه که واقعی باشه.

    البته توی مواردی هم که به این صراحت دروغ و فریب داشته باشه دادگاه همیشه طرف خانوما رو میگیره

    حتی برای همین داستان اون خانوم به راحتی میتونه ندادن نفقه رو برای طلاقش مطرح کنه، با توجه به اینکه هیچ مردی برای خرجی خانومش ازش امضا و دست خط نمیگیره!
    فعلا

دیدگاه‌تان را درباره این متن بنویسید

پست الکترونیک شما نمایش داده نمی‌شود