دلم میخواد برم کوه و ساعتها داد بزنم.
گریه کنم.
مثل بز کوهی از روی صخرهها بدوم.
مثل گنجشکا تو آب رودخونه آببازی کنم و بلند بخندم، بی هیچ مزاحمتی.

نوشتن تنها مشغلهی مناسب زن نیست اما یکی از آرامبخشترین آنهاست.
رشتههای باستانشناسی و مترجمی چند سالی توانستند روح سرکشم را در دانشگاه پابند کنند ولی این ده سال تنها چیزی که انگار دارد با سابقهتر میشود در زندگی من نوشتن است.
نوشتن برای کودکان؛ برای کودکم و برای دلم. تنها قلم توانست روح پرشر و شورم را یک جا بند کند و کمکم کرد تا بی هیچ دغدغهای کنار وظایف تحمیلی اما تحملپذیر، ساعتهای تنهاییام را پر کنم.
مطالب مرتبط
12 دیدگاهها
دیدگاهتان را درباره این متن بنویسید
انصراف
امیدوارم روزی برسه که همه این کارها ، شدنی باشه. آب بازی توی رودخونه ، بلند خندیدن بدون مزاحمت ….
ميناي عزيز واقعا ازينكه ميبينم كه نوشتن رو انتخاب كردي خوشحالم اميدوارم كه هميشه قلمت براي زيباييها به حركت در بياد وبه اون ارامشي كه دلت ميخواد برسي
واينكه يه روزي برسه همه ما بانوان ايراني بتونيم اونجور كه دلمون ميخواد زندگي كنيم
اگر زنی رادوست داری
گاهی كمی بِترس !!
زنی كه وسطِ عاشقانه هايش
يكباره باتو غريبه مي شود
هميشه دل به ديگری نداده
می خواهدببيند….
حالاكه نيست
آياتوبرای ازدست دادنش
می ترسی يا نه؟!
بسیار زیبا و عالی با آرزوی موفقیت
منم خیلی دوست دارم از اینکارا بکن از جمله دویدن آزادانه تو
ساحل دریا
آاااای گفتی منم همین طور
باسلام وخسته نباشید وآرزوی پیمودن پله های ترقی دراین زمینه ،شک ندارم که موفق میشوید چرا که هیچ کاری نشد ندارد پشتکارمیخواد ومهمترازان خواستن
ایشالا برید؟ کوه و از شادی قهقهه بزنید…???
مینا جان عزیزم هر کاری که روحت رو به آرامش.میرسونه انجام بده اعم از آب بازی یا نویسندگی موفق باشی
خوب بود
من دلم میخواهد
بدوم تا سر کوه
بروم تا سر دشت
دورها آوایی است
که مرا میخواند
من دلم میخواهد
بدوم تا سر کوه
بدوم تا سر دشت
دورها آوایی است
که مرا میخواند