من هندسه درس میدهم.
شاید کمتر طعمی به خوشمزگی حل کردن مسئلهی هندسه باشد، اما من تازگیها وسط حل مسئلههای هندسه یک طعم جدید پیدا کردهام.
زنگ سوم ساعت دوازده و نیم تمام میشود و زنگ چهارم ساعت یک شروع میشود.
من ساعت دوازده و ربع، یک دقیقه از کلاس بیرون میآیم و یک تلفن میزنم و بعد برمیگردم سر کلاس.
این اتفاق هر یکشنبه و دوشنبه و سه شنبه و چهارشنبه میافتد.
بعد ساعت دوازده و نیم تا زنگ میخورد من از پلهها پایین میروم و سریع از حیاط مدرسه خارج میشوم و به سمت یک مرکز تجاری میروم.
طبقه زیر همکف توی یک کافه، سالاد اسفناج من روی یک میز، کنار یک کتاب نمایشنامه آماده است؛ ترکیب رنگ سبز تیره با قرمز!
توت فرنگیها را میخورم و گردوها را با طعم خوش رب انار مزه مزه میکنم.
کتاب نمایشنامه را ورق میزنم و لبخند میزنم.
فکر میکنم نیم ساعت زمان خوبی است برای چشیدن طعم سالاد اسفناج، در حالی که هنوز دهانم طعم هندسه دارد.
داستان دیگری را به قلم همین نویسنده بخوانید:
خیلی با احساس بود. یک لحظه خودم رو در کتاب فروشی فرهنگ طبقه ی زیرزمین تصور کردم که دارم کتابی رو ورق میزنم و بوی قهوه مستم میکنه…
چه توت فرنگي هاي شيريني بود?
من هم عاشق تركيب رب انار و گردو هستم…
از طعم نوشته ات لذت بردم?
عالی عالی عالی
چه غنیمت خوبی که خودت را مهمان می کنی به یک میان وعده ی خوش طعم .
نویسنده خیلی زیرکانه و بی اینکه متنش رو شعاری کنه و خودش رو نصیحت کنه به مخاطبش نشون میده که چطور در بین روزمرگی های زندگی میشه جستی زد و برگشت .
موفق باشی عزیز
سپاس. زیبا بود
خیلی جالب و قشنگ بود ❤
متن خوش طعمی بود بانو. موفق باشید
سادگی متن به زیبایی آن می افزاید.به دلم نشست
خيلي عالي وبا احساس
خانم معلم زبل! کارتون ملوان زبل برایم تداعی شد. . .
داستان با مزه ای بود. این خیلی عالیه که آدم بتونه از لحظات زندگیش لذت ببره چیزی که من تا الان خیلی در اون موفق نبودم خیلی وقتا سریع ناهار میخورم و همین موضوع درد معده ی بدی رو در من ایجاد کرده .
طعم زندگیتان همیشه با طعم توت فرنگی
سالاد اسفناج نخوردم تا حالا…دوست دارم امتحان کنم با توصیف شما…عالی بود متن!
چقدر خوبه که آدم عاشق کارش باشه،عشق تو این متن موج میزنه،عشق تدریس میشه،خورده می شه،مثل یه شعاع نور پراکنده میشه،عاشقی دوای همه سر در گمی هاست.متن می گه می تونیم به روزمرگیهامون رنگ بدیم.و زندگی رو بازی کنیم.
زیبا بود. موفق باشید
هر کسی باید مواظب “حال” خودش باشه و لحظه های” خوش”برای خودش بسازه، به به، دور و برمون پر میشه از آدمهای خوشحال…
خانم دتیس شاد باشید.
زیبا بود. موفق باشید
چه مدیریتی که ادم بتونه وسط کار روزانه زمانی هر چند کوتاه رو برای خودش خلوت کنه . موفق باشید دوست عزیز
من هم دوست دارم فیلمهای سینمایی رادرمراکز تجاری که سینما دارند ببینم.مراکز تجاری برای خوددنیایی هستند.کافه، سینما،بازی،خرید…
بعد از اینکه این متن رو خوندم و شنیدم خودم رو به یک کافه دعوت کردم … واقعا زیبا بود ❤