شب را با چراغ روشن صبح می‌کنم

عکاس: ماهی صفویه/ نویسنده: ساره دلبخش

تنهایی

تنهایی زنان

 

از تنهایی می‌ترسم. خیلی بیشتر از آنچه فکرش را بکنی! تا قبل از ازدواج، هیچ شبی تنها نمانده بودم.

اوایل ازدواجمان را یادت هست؟

برای دو زار و ده شاهی می‌رفتی به شهری ١۵٠کیلومتر آن طرف‌تر برای تدریس؛ دو روز و یک شب در هفته خانه نبودی و من تنها بودم.

چه می‌توانستم بکنم؟! من، دخترکی ١٩ ساله بودم که توی دانشگاه تو را دیده بودم و دل باخته بودم و حالا…

می‌دانستم، خوب می‌دانستم که باید صبر کنم بر این فراق‌ها. زندگی خرج دارد، بالا و پایین دارد و برای ما که تازه زندگی‌مان را آغاز کرده‌ایم، فراز و نشیبش چیزی شبیه پریدن روی ترامبولین بود. پس، آرام باش ساره! صبر کن! درست می‌شود.

دو سال گذشت.

بچه‌دار شدیم و آمدن دخترمان، همزمان شد با قبولی تو در مقطع دکترا. همیشه به تو افتخار می‌کردم، آن روزها بیشتر! ولی حالا باید بیشتر صبوری می‌کردم. چرا؟چون تو باید دو روز می‌رفتی تهران و در کلاس‌های دکترا شرکت می‌کردی و چون آن قدرها دست و بالمان باز نبود، با اتوبوس می‌رفتی و می‌شد ٣ شب در هفته و با اضافه کردن آن یک شب، جمعا می شد ۴شب! ۴شب در هفته کنار ما نبودی! بچه داشتیم. تنها بودم و چون از تنهایی می‌ترسیدم، برای پر کردن جای خالی‌ات، دست به دامان دوستان و رفقا و آشنا و فامیل می‌شدم که شوهرم نیست، می‌شود امشب کنار من و دخترم باشید؟ که اگر بچه بی قراری کرد، اگر تب کرد، اگر سرما خورد، یکی باشد کمکم کند!

صبر کردم.

تنهایی‌ها را پذیرفتم، اما خیلی از شب‌ها، نبود حضور گرمت و دستان مردانه‌ات، وَهْمِ تنهایی را برایم دوچندان می‌کرد و منِ وحشت‌زده، شب را با چراغ روشن، صبح می‌کردم.

هنوز هم همین طور است. می‌گذرم از گفتن دوره‌های دیگری که بر زندگی ١٢ساله مان گذشت. دوره‌هایی که لبریز است از طعم تلخ نبودنت و مزه‌ی گس صبوری.

دخترهایمان حالا ثمره‌ی زندگی ١٢ ساله‌مان هستند. دو تا برگ گل، که شب‌های نبودنت همدم منند!

دوستت دارم و همچنان نبودنت را تحمل می‌کنم چرا که می‌دانم تو هم، همه‌ی این سختی‌ها را برای راحتی و خوشی ما به دوش می‌کشی.

در هر سفر به خدا می‌سپارمت.

امشب نیز!

هرچند که هنوز هم از تنهایی می‌ترسم؛ خیلی بیشتر از آنچه فکرش را بکنی.

 

شب را با چراغ روشن صبح می‌کنم
گوینده: دنیا طیبی

 

 

 

متن زیر نیز درباره تنهایی عمیق زنانه است:

یک سینه حرف ناگفته و هزاران لحظه‌ تنهایی

مطالب مرتبط
27 دیدگاه‌ها
  1. سردشتی می‌گوید

    متن دلنشینی بود و واقعیت زندگی مشترک را بیان می کرد که بدون گذشت و صبوری اساس خانواده پابرجا نخواهد ماند. سپاس از شما

    1. ساره می‌گوید

      سپاس ازاظهار نظر و لطفتان!

  2. ناشناس می‌گوید

    متنتون خیلی قشنگ زندگی های بظاهر مشترک امروزی رو به تصویر کشیده
    قلمتون توانا و موفق باشید

  3. مهناز ایمانی می‌گوید

    دیدگاه بالایی رو من نوشتم ولی اسمم ثبت نشد

  4. شکوفه صمدی می‌گوید

    دست شما درد نکنه.
    خوب شروع کردید، خوب هم تموم کردید.

  5. فرح یعقوبی می‌گوید

    عزیزم اغلب همه اینکارهارو برای تداوم زندگی انجام میدن ولی به شما تبریک میگم ک همسرتون قدر شمارو میدونن اگه پایان این فداکاریها همه چی خراب میشد چی
    موفق باشید

  6. زهرا نوازی می‌گوید

    دوست عزیزم. صبوری تو بی نظیره من غصه ات رو میخورم که توی این زندگی از این دست سختی ها زیاد کشیدی.
    در مورد متن باید بگم که روان و راحته و حداقل من باهاش خوب ارتباط برقرار کردم. بازم بنویس برامون

    1. ساره می‌گوید

      ممنون عزيزم. زندگي هميشه راحت نيست، اما خب كاهي وقتها و بعضي قسمتهايش فشار بيشتري دارند

  7. ناشناس می‌گوید

    عالی بود ساره جان حرف دل اغلب خانوما رو زدی

  8. ناهید مشیخی می‌گوید

    دل نوشته زیبایی بود موفق باشی

  9. سمیرا می‌گوید

    سلام ساره خانم،
    خیلی ممنونم. متن دلنشینی بود و شما هم همسر صبوری هستید. اگرچه که به نظرم میرسد از این تنهایی دل پُری دارید. حق هم دارید؛ مدیریت خانه و زندگی و دو فرزند، به تنهایی، کار آسانی نیست. مخصوصاً در روزها و شب هایی که دخترانتان کوچک بوده اند و بی تردید شما نیازمند پشتیبانی های حضوری و همراهی های همسرتان بوده اید. با اینحال، امیدوارم متن های بیشتری از شما بخوانیم که در آنها، ترس تان از تنهایی، کمرنگ و کمرنگ تر می شود.?
    سپاس از تصویر و خوانش متن. اما موسیقی آن، در فاصله ی زمانی کوتاهی (تنها ۲ روز پیش) روی متن “مادر، بحران میانسالی…” گذاشته شده بود. به نظرم اگر از موسیقی تکراری استفاده میشود، بهتر است بازه ی زمانی آن طولانی تر باشد. سپاس از شما?

  10. یاسمن بلوری می‌گوید

    سپاس از متن خوبتون ساره جان. بی شک تنهایی و آن هم تنهایی نبود همسر بسیار سخت است چه برسد به زمانی که فرزند هم داشته باشی. انگار وقتی ازدواج میکنی فقط همسر میتواند تنهایی را پر کند و دیگر روی آن که از پدر و مادر و خواهر و برادر بخواهی همدم تنهایی ات شوند نداری. من هم زمانهایی را بدلیل ماموریت همسرم بتنهایی سپری کرده ام و کاملا این قضیه را درک میکنم. البته با این تفاوت که نظم خاصی در ماموریتها نداره که مثل خانم داستان شما برایم بسیار ملموس باشد.
    صدای خانم طیبی روی متن بسیار خوب بود.
    ولی موزیک متن بنظرم تکراری بود!!!! امیدوارم اشتباه نکرده باشم.
    سپاس از داستان خوبتان

    1. ساره می‌گوید

      چه خوب كه يك دوست، درك ميكنه آدمو??

  11. نفیسه می‌گوید

    ساره جان
    تنهایی یک زن هنگامی که بچه دارد هنگامی سخت تر می شود که باید قوی باشد و لبخند بزند و در لحظاتی که خودش ترسیده ، احساس امنیت به بچه هایش بدهد . این نکته در متن شما مستتر است .
    برایت آرزوی موفقیت های بیشتری دارم

    1. ساره می‌گوید

      دقيقا همينه!ماموريت آدم وقتي سخت تر ميشه كه مسئوليت بچه ها هم به دوشش ميفته

  12. فرزانه صدقی می‌گوید

    عالی بود. موفق و موید باشید

  13. معصومه راستی می‌گوید

    ممنون از متن زیباتون گرچه فکر می کنم بعضی حرفهاتون نگفته باقی موند

    1. ساره می‌گوید

      تو خود حديث مفصل بخوان از اين مُجمَل…

  14. سرور می‌گوید

    لاجرم بر دل نشست ….

  15. اذین خودی می‌گوید

    متن درد دل وار و شیرین و روان بود. شیرین از این نظر که نشانگر قدرت درونی آدمها بود. قدرتی که با آن می توان از پس تنهایی ها، سختی ها و تلخی های زندگی برآمد.
    موفق باشید

  16. خطیبی می‌گوید

    تنهایی خیلی سخته ، بنظر من دنیا ارزش اینو نداره که دوری و تنهایی رو تجربه کنیم چون عمرمون خیلی محدوده

  17. شاهمرادی می‌گوید

    درود برهمسری که برای امرار معاش خانواده اش را تنها میگذارد ودرود بر شما که این تنهایی را صبوری کردید شما از نسل دخترهای امروز نیستید به خودتان ومقاومتتان ایمان دارید.
    موفق باشید چنانچه هستید
    شاهمرادی

  18. فرشته خانی می‌گوید

    متن زیبایی که همه گذشته ،ایثاره، وعشقه
    بوی یه باغ گل سرخه.

    موفق باشید دوست عزیز

  19. زهرادورودیان می‌گوید

    جفت شدن شروع دوم تنهایی.تنهایی اشکال مختلف داره!!

  20. زینت نجار می‌گوید

    من هم چون شما بسیار تنها بودم، قبل از مادر شدن، تنها تنِ همراه من در تنهایی ها، تنِ زینتِ من بود! زینتی بی پروا که برای به سازی فردا کنار می آمد با تنِ تنها!
    الهی یارِ پُرکارِ شما، پَر پرواز باشد برای دلبخش ترین سازنده ی زندگی اش، ساره ی فداکار. آمین

  21. شهین طالبی می‌گوید

    حال من خوب است..اما تو باور مکن
    گلایه و اظهار ناراحتی به جا و به حق در لفافه ی تقدیر و تشکر…تا کی تنهائی…
    دلنوشته زیبائی بود و آرزوی موفقیت برای شما

  22. مریم عاطفی می‌گوید

    خداقوت دوست عزیز . چه خوب که دخترها هستند و تنهایی اون قدر که باید و شاید نیست . و چه خوبتر که عشق با این فاصله همچنان پایدار هست

دیدگاه‌تان را درباره این متن بنویسید

پست الکترونیک شما نمایش داده نمی‌شود