یکی از فنجونهای دوقلوی چای من ۸ ساله که دست نخورده مونده.
نشستن کنار من و کنار یه قوری گل گلی و نوشیدن دمنوش مورد علاقه، تو هوای سرد زندگی مشترکمون، خیلی وقت نمیبرد، ولی تاخیرت ۸ سال طول کشید.
این همه سال تمام دلخوشیهای زنانهام توی قوری کپک زد.
نوشتن تنها مشغلهی مناسب زن نیست اما یکی از آرامبخشترین آنهاست.
رشتههای باستانشناسی و مترجمی چند سالی توانستند روح سرکشم را در دانشگاه پابند کنند ولی این ده سال تنها چیزی که انگار دارد با سابقهتر میشود در زندگی من نوشتن است.
نوشتن برای کودکان؛ برای کودکم و برای دلم. تنها قلم توانست روح پرشر و شورم را یک جا بند کند و کمکم کرد تا بی هیچ دغدغهای کنار وظایف تحمیلی اما تحملپذیر، ساعتهای تنهاییام را پر کنم.
مطالب مرتبط
10 دیدگاهها
دیدگاهتان را درباره این متن بنویسید
انصراف
امیدوارم دلخوشیهای زندگیتون همواره تروتازه باشه. موفق باشید
وای چه سخت یکی با احساس ودیگری بی خیال قشنگ بود موفق باشید
سلام، متن پراحساس زنانه ای بود که دوستش داشتم.امیدوارم قوری دلتون همیشه گرم و کامتون از موفقیتها شیرین و عسلی باشه.
امیدوارم انتظارها به سر بیاد و هر دو فنجان را پر از دمنوش های خوشمزه کرده و در گرمای وجود هم بنوشید.
نقاشی خانم مونا بییار زیباست
چه متن کوتاه قشنگی!
عمق فاجعه رو کوتاه بیان کردید ولی آدم دلش میخواد ساعتها گریه کنه
قلمتون توانا و موفق باشید
سپاس خانم فروغی عزیز، کوتاه و زیبا نوشته بودید. ” کپک” زدگی دلخوشی های زنانه، تصویر بکری بود. موفق باشید و امیدوارم خوش عطرترین دمنوش ها را در فنجان دوقلو، با همراهی هر کسی که دوستش می دارید، بنوشید.
تصویر خانم مهدی زاده ی عزیز هم زیباست. سپاس بسیار?
متن کوتاه اما دلنشین و پر مفهوم بود. موفق باشید
موفق باشی مینا جون خیلی از نوشته هات لذت می برم
????????