درست در بحبوحه جنگ، اواخر سال ۱۳۶۱ در یک روز سرد زمستانی در شهر تهران به دنیا آمدم. پدرم نام فرزانه و مادرم نام فرخنده را برایم انتخاب کردند. عاقبت حرف پدرم پیش رفت و نام فرزانه در شناسنامهام ثبت شد و پس از آن با هویت فرزانه صدقی پا به این دنیای پر مکر و نیرنگ گذاشتم. از دوران کودکی علاقه زیادی به نوشتن داشتم. ثبت خاطرههای مکتوب در تقویم روزانهام یکی از اولویتهای همیشهی زندگیام بود. هیچ وقت در دوران کودکی، زمانی که روزنامه دیواری درست میکردم به ذهنم خطور نمیکرد روزی خبرنگار و عضو تحریریه یک روزنامه یا خبرگزاری بشوم یا علاقه دوران کودکیام که همان رویای نویسندگی است، روزی به حقیقت بپیوندد و عاقبت من هم دست به قلم بشوم. چهارده سال پیش با یک انتخاب کاملا اتفاقی فصل جدیدی از زندگیام رقم خورد و اینک سالها از آن دوران میگذرد و من هنوز میاندیشم آیا واقعا همه چیز کاملا اتفاقی بود یا سرنوشت این گونه برایم رقم زد؟